گفتگو با اردلان شجاع كاوه ، بازيگر سينما و تلويزيون؛ بايد به هنر، علمي نگاه كرد
اگر آخرين سريال او (كلانتر) را با نخستين مجموعه تلويزيوني اش (هشت بهشت) مقايسه كنيد نقشهايش 180 درجه با هم تفاوت دارند. اردلان شجاع كاوه جزء آن دسته از بازيگراني است كه هر چند در ابتدا به صورت تجربي وارد دنياي هنر شد اما در ادامه به دنبال تحصيلات آكادميك رفت از او تاكنون فيلمهاي بايكوت، آقاي رئيس جمهور، بر بال فرشتگان و سريالهاي كلانتر، ايستگاه آخر، روح مهربان و... را شاهد بوديم. گفتگوي ما با او را بخوانيد:
* اگر اجازه بدهيد صحبت را با توضيحات شما در رابطه با آخرين كاري كه از شما در تلويزيون ديديم، شروع كنيم؟
** سريال «صاحبدلان» به كارگرداني محمد حسين لطيفي آخرين بازي من در تلويزيون، داستان دو برادر بود كه يكي اهل مناجات است و ديگري اهل معامله و ثروت. من نقش دكتر، داماد خانواده را بازي مي كردم كه كارهاي حقوقي شركت پدر خانمش را بر عهده داشت و....*
يك شخصيت منفي!
** بله متأسفانه من از سال 72 به اين طرف مرتب نقشهاي منفي را تجربه مي كنم. نقشهاي منفي پيچيدگيهايي دارد كه كار را دشوار مي كند و همين هاست كه قدري آدم را آزار مي دهد. اتفاقهايي كه در زندگي شخصي آنها را تجربه نمي كنيم، سؤالاتي كه مجبوريم از شخصيتي كه براي ما در فيلم در نظر گرفته شده، بپرسيم و از اين قبيل چيزها.
** بله متأسفانه من از سال 72 به اين طرف مرتب نقشهاي منفي را تجربه مي كنم. نقشهاي منفي پيچيدگيهايي دارد كه كار را دشوار مي كند و همين هاست كه قدري آدم را آزار مي دهد. اتفاقهايي كه در زندگي شخصي آنها را تجربه نمي كنيم، سؤالاتي كه مجبوريم از شخصيتي كه براي ما در فيلم در نظر گرفته شده، بپرسيم و از اين قبيل چيزها.
* فكر مي كنم اولين بار نقش منفي را در تئاتر «منتظران» تجربه كرديد؟
** بله، دقيقاً من در سال 70 پايان نامه كارشناسي ام را با تئاتر «منتظران» در تالار چهار سو با نقش منفي شروع كردم. آنجا من در نقش پيرمرد دايم الخمري بازي كردم كه 60 سالش بود و روي يك قطعه چوب يك متر در 80 سانتي متر بازي داشتم و اين نمايش حدود يك ساعت تك گويي بود.
** بله، دقيقاً من در سال 70 پايان نامه كارشناسي ام را با تئاتر «منتظران» در تالار چهار سو با نقش منفي شروع كردم. آنجا من در نقش پيرمرد دايم الخمري بازي كردم كه 60 سالش بود و روي يك قطعه چوب يك متر در 80 سانتي متر بازي داشتم و اين نمايش حدود يك ساعت تك گويي بود.
* اگر اجازه بدهيد برويم سراغ سريال «كلانتر 2» و نقش «سهراب» با بازي شما؟
** زماني كه نقش به من پيشنهاد شد از آن خوشم آمد. نقش را پذيرفتم ولي خيلي مي ترسيدم، چون اولين بار بود كه اين سوژه كار مي شد و خيلي هم حساس بود، آن هم با توجه به گرايشهايي كه اين شخصيت به خانواده اش داشت. من مظلوميتي را در اين آدم ديدم كه اميدوار بودم اين اتفاق در كل داستان هم بيفتد. من يك خللي هم نسبت به اين نقش ديدم! اجازه بدهيد اين را توضيح بدهم كه آن شبهايي كه دكتر گلزاري در تلويزيون با «خفاش شب» صحبت مي كرد من در رابطه با اين نقش دچار وحشت مي شدم. مي نشستم و تمام اين صحبتها را تماشا مي كردم و يادم هست در جايي عامل قتلهاي زنجيره اي گفت كه: «من نامزدي در زعفرانيه دارم كه هنوز منتظر من است. او فكر مي كند كه من دكترم» و اين نكته خيلي به من كمك كرد. چيزي كه در ذهن من بود براي كشف اين نقش گفتگويي بود كه خفاش شب با دكتر گلزاري داشت. من هم بر همين اساس سعي كردم نقش را دراماتيك كنم.
** زماني كه نقش به من پيشنهاد شد از آن خوشم آمد. نقش را پذيرفتم ولي خيلي مي ترسيدم، چون اولين بار بود كه اين سوژه كار مي شد و خيلي هم حساس بود، آن هم با توجه به گرايشهايي كه اين شخصيت به خانواده اش داشت. من مظلوميتي را در اين آدم ديدم كه اميدوار بودم اين اتفاق در كل داستان هم بيفتد. من يك خللي هم نسبت به اين نقش ديدم! اجازه بدهيد اين را توضيح بدهم كه آن شبهايي كه دكتر گلزاري در تلويزيون با «خفاش شب» صحبت مي كرد من در رابطه با اين نقش دچار وحشت مي شدم. مي نشستم و تمام اين صحبتها را تماشا مي كردم و يادم هست در جايي عامل قتلهاي زنجيره اي گفت كه: «من نامزدي در زعفرانيه دارم كه هنوز منتظر من است. او فكر مي كند كه من دكترم» و اين نكته خيلي به من كمك كرد. چيزي كه در ذهن من بود براي كشف اين نقش گفتگويي بود كه خفاش شب با دكتر گلزاري داشت. من هم بر همين اساس سعي كردم نقش را دراماتيك كنم.
* با وجود اين تفاوتها بين «سهراب» با شخصيت خودتان، ايجاد ارتباط با نقش برايتان مشكل نبود؟
** اگر منظورتان اين است كه بر عهده گرفتن نقش اين اشخاص براي ما سخت است، نه اصلاً. البته به لحاظ تكنيكي، مهارتي را مي طلبد كه آن سخت است. در مورد كسب مهارت فيزيكي، بيان، رفتار وانتخاب تصويري كه از شما ثبت مي شود بايد با وسواس، دقت و سختي فراوان همراه باشد و در بخش انديشه هم همين طور، ولي اميدوارم برسيم به مقامي كه بتوانيم حسي بازي كنيم. يعني بعد از طي كردن مراتب و مهارتهاي فيزيكي و انديشه اي، بتوانيم به طور روحي وحسي، يك يا چند تا از اين نقشها را كه با انديشه همراه است، از اين قابهاي تصويري كه ما از اندام، شكل، بيان و صورت ظاهر اين بازي پنهان در متن داريم به عنوان بازيگر نمايش دهيم
** اگر منظورتان اين است كه بر عهده گرفتن نقش اين اشخاص براي ما سخت است، نه اصلاً. البته به لحاظ تكنيكي، مهارتي را مي طلبد كه آن سخت است. در مورد كسب مهارت فيزيكي، بيان، رفتار وانتخاب تصويري كه از شما ثبت مي شود بايد با وسواس، دقت و سختي فراوان همراه باشد و در بخش انديشه هم همين طور، ولي اميدوارم برسيم به مقامي كه بتوانيم حسي بازي كنيم. يعني بعد از طي كردن مراتب و مهارتهاي فيزيكي و انديشه اي، بتوانيم به طور روحي وحسي، يك يا چند تا از اين نقشها را كه با انديشه همراه است، از اين قابهاي تصويري كه ما از اندام، شكل، بيان و صورت ظاهر اين بازي پنهان در متن داريم به عنوان بازيگر نمايش دهيم
* پيش از اين هم شاهد هنرنمايي شما در سريال «روح مهربان» بوديم. بازي در نقش «جهانگير» و باز هم يك رل منفي ديگر...
** «روح مهربان» جمع بندي از سه كار نقش منفي من بود. جهانگير «روح مهربان» جاي كار زيادي داشت و بايد بهتر از اينها در آن ظاهر مي شدم. جهانگير مثل كاراكترهايي است كه در عمق بدي او، سعي مي كنيم به سمت او نرويم و مثل جهانگير نشويم و باعث مي شود دچار حالتي چون دوري از گناه شويم. به عقيده من ايفاي اين گونه نقشها احترام به مخاطب است. جهانگير، يك شخصيت خاكستري بود.
** «روح مهربان» جمع بندي از سه كار نقش منفي من بود. جهانگير «روح مهربان» جاي كار زيادي داشت و بايد بهتر از اينها در آن ظاهر مي شدم. جهانگير مثل كاراكترهايي است كه در عمق بدي او، سعي مي كنيم به سمت او نرويم و مثل جهانگير نشويم و باعث مي شود دچار حالتي چون دوري از گناه شويم. به عقيده من ايفاي اين گونه نقشها احترام به مخاطب است. جهانگير، يك شخصيت خاكستري بود.
وقتي به پرونده كاري شما نگاه مي كنيم، شما را بسيار كم كار و گزيده كار مي بينيم، چرا؟
** من چند سالي سكوت كردم و چند سال اخير را براي تدريس برگشتم دانشگاه، چون معتقدم كه بايد به هنر علمي تر نگاه كرد. بعد هم چون سوژه ها تغيير كرده من از سينما فاصله گرفتم و اين حضور هر روز كم رنگتر شد و همين نبود من، باعث دور شدن من از سينما شد. معرف من، كارهايم است.
** من چند سالي سكوت كردم و چند سال اخير را براي تدريس برگشتم دانشگاه، چون معتقدم كه بايد به هنر علمي تر نگاه كرد. بعد هم چون سوژه ها تغيير كرده من از سينما فاصله گرفتم و اين حضور هر روز كم رنگتر شد و همين نبود من، باعث دور شدن من از سينما شد. معرف من، كارهايم است.
* از تدريس گفتيد، در حال حاضر وضعيت آموزشگاههاي بازيگري را چگونه مي بينيد؟ آيا شركت در اين كلاسها براي بازيگر شدن كافي است؟
** براي بازيگر شدن كه خير، ولي هميشه گفته ايم كه تئوريها، مباحث نظري و كتابها مثل هواپيمايي است كه سوخت دارد و روي باند فرودگاه حركت مي كند ولي اگر سرعتش را بالا نبرد، قطعاً از زمين بلند نخواهد شد! اين اطلاعات و نظريات سوخت هواپيماست و هر چه بيشتر سوخت مصرف كند زودتر به مقصد مي رسد وگرنه مرتب دور خودش دور خواهد زد. من معتقدم مباحث علمي و نظري هر دو مكمل هم هستند. آموزشگاهها بايد در امر مباحث هنري، كاربردي باشند. من به جرأت مي توانم بگويم كه 90 درصد كساني كه دست اندركار كارهاي حرفه اي هستند به صورت تجربي و بنابر اطلاعات شخصي شان عمل مي كنند، ولي از مباني تئوري كه لازمه بالندگي فرهنگي است بدور مانده اند. بايد بين بچه هايي كه با محيطهاي آموزشگاهي و دانشگاهي آشنا هستند و محيطهاي حرفه اي و تجربي، آشتي برقرار كنيم
** براي بازيگر شدن كه خير، ولي هميشه گفته ايم كه تئوريها، مباحث نظري و كتابها مثل هواپيمايي است كه سوخت دارد و روي باند فرودگاه حركت مي كند ولي اگر سرعتش را بالا نبرد، قطعاً از زمين بلند نخواهد شد! اين اطلاعات و نظريات سوخت هواپيماست و هر چه بيشتر سوخت مصرف كند زودتر به مقصد مي رسد وگرنه مرتب دور خودش دور خواهد زد. من معتقدم مباحث علمي و نظري هر دو مكمل هم هستند. آموزشگاهها بايد در امر مباحث هنري، كاربردي باشند. من به جرأت مي توانم بگويم كه 90 درصد كساني كه دست اندركار كارهاي حرفه اي هستند به صورت تجربي و بنابر اطلاعات شخصي شان عمل مي كنند، ولي از مباني تئوري كه لازمه بالندگي فرهنگي است بدور مانده اند. بايد بين بچه هايي كه با محيطهاي آموزشگاهي و دانشگاهي آشنا هستند و محيطهاي حرفه اي و تجربي، آشتي برقرار كنيم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر