اردلان شجاع کاوه در سال 1341 در شهر بيرجند به دنيا آمد. وي ليسانس بازيگري اش را، از دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و فوق ليسانس بازيگري را از دانشگاه تربيت مدرس دريافت کرد. بازيگري را با تئاتر آغاز کرد. گذرگاه، هراس، پنجاه و سه نفر، دادستان، عمليات کرکوک، بربال فرشتگان، دايره سرخ، آقاي رييس جمهور، پاييز بلند و جوجه اردک من در کارنامه سينمايي او ديده مي شود. وي همچنين در سريال هاي پرمخاطب کلانتر و صاحب دلان هنرنمايي کرده است و اين روزها سريال نود شبي "چهارخونه " به کارگرداني سروش صحت را برروي آنتن دارد. در فرصتي که دست داد به بهانه نقش آفريني شجاع کاوه در سريال "چهارخونه" با وي به گفت وگو نشستيم.
مشغول چه کارهايي هستي؟
به بازي در سريال نود شبي "چهارخونه "مشغولم .
چند کار آماده پخش داريد؟
به خاطر تعهدي که به اين سريال داشتم ازسال گذشته در هيچ کاري ظاهر نشدم.
از ويژگي هاي اين سريال بگوييد؟
بحث يک اتفاق جديد در نوع کار کمدي مدنظرم بود و حضور عزيزان باسابقه در کار کمدي آمادگي قبلي را در ذهن مخاطب ايجاد مي کرد. با خوب ديدن و شنيدن در کنار افراد با تجربه اين کار سعي داشتيم که در انتهاي هر قسمت رويدادها بخشي از ماجراهاي جامعه ما باشد.
از بازي در اين سريال چه احساسي داريد؟
احساسي که هميشه داشته ام، احساسي که نشات گرفته از ارتباط مردم با آن کار است، هيچ کاري يک طرفه نمي تواند باشد، بازتاب ارتباط مردم و نظرات و اسنتباطشان برايم مهم است.
به نظر شما بازيگري يک مقوله حسي است يا تکنيکي ؟
بخش عمده کار فطري است ، به مرور وارد به کارگيري ابزاري مي شويم و يا صحبت از تکنيک مي شود اين روش به کارگيري تا حدودي بايد از آمار علمي برخوردار باشد; هنرگرچه غريزي است اما عقيده ام اين است که به دليل زمان مند بودنش با رياضيات همخواني دارد; سينما و تئاتر هم زمان مند و هم مکان مندند و لازمه هردو نزديک شدن به آن فضاي رياضيات است که فرمولش مشخص است، هرچه قدر از علوم ديگر براي هنر به اين رياضيات نزديک شويم و استفاده کنيم با بازدهي بالاتر و به روزتر مي توان عمل کرد. مهارت فيزيکي در آحاد بشر است و همه مي توانند بازي کنند البته علوم مي تواند به کمک انسان بيايد. همچنين بخش عمده اي از بازيگري به رياضت کشيدن مربوط مي شود. اما درکنار رياضت بازيگري بايد رياضيات بازيگري را هم آموزش ديده باشد.
چهارخونه اولين کار طنزتان است؟
بله! دررسانه تلويزيوني اولين کار طنزم محسوب مي شود.
تعريف تان از طنز چيست ؟
اگر طنز به درام نزديک باشد آن را کمدي مي دانيم و با نگاه روانشناسي به کمدي مي توان به آزادسازي يک سري احساسات و عواطفي که در ضماير انسان پنهان است اشاره کرد و اين ضمير پنهاني با خنده آزاد و بشر راحت مي شود. هميشه اين گونه است که ما با ديدن صحنه احساس آرامشي مي کنيم که اين براساس علم است و بي دليل هنر به کمک بشر نيامده است.
به نظر شما طنز نود شبي چه مشکلاتي دارد؟
مشکلات بسيار است بايد وارد کار شد تا از نزديک ديد، اما همه عوامل دست به دست هم مي دهند تابا سعي و تلاش و بدورازخطا، کاري را تهيه کنند، ما دوران آزمون و خطا را مي گذرانيم اين روش يک روش تجربي و در شيوه پردازي هاي مختلف بازتاب خود را دارد که البته اين مسئله تکيه برمتن دارد، يک بخشي مهارت بازيگر به کمک مي آيد، هرچقدر مهارت بالا باشد خطا کمتر است و آرامش مخاطب هم تضمين مي شود به اين خاطر سرعت و زمان در ارائه کار تاثير دارد. اعتقادم بر متن خوب است که مي توان برآن تکيه کرد. در کارهايي که به سرعت پخش مي شود خطا هست اما مهارت هنرمندان اين حرفه تا حدودي جبران مي کند.
به نظرتان نقشي که ايفا مي کنيد تيپ است يا شخصيت؟
اين موضوع به متن بستگي دارد و زواياي شخصيت با تکيه بر افشاي شخصيت از طريق گفتار شخص است. اين ارائه لحظه، دربعضي موارد به بداهه گويي تعبير مي شود و اگر آن بداهه برداشته شود مشخص نمي شود که بازيگر تيپ يا شخصيت را بازي مي کند.
به نظر شما اين چند قسمتي که از اين مجموعه پخش شده توانسته مخاطبين خود را جذب کند؟
خدارا شاکرم! من دراين دو ماه شايد سه بار توانستم براي کارهاي اداري به بيرون بروم که خوشبختانه برخورد خوب مردم را ديدم.شايد علت آن برخوردها به خاطر تيپ و شخصيتي است که در سريال ايفا مي کنيد اما آمار چيز ديگري نشان مي دهد.
فکر مي کنيد اين ضعف از چه چيزي نشات گرفته است؟
به علت ساعت پخش آن است. کدهاي شناسه قبلي بي تاثير نيست، البته انتظاري که از کمدينها است توقع تماشاگر را بالا برده است.
شما در سريال "کلانتر" حضور موفقي داشتيد. به نظر شما يک فيلم يا سريال پليسي ايراني بايد چه ويژگي هايي داشته باشد؟
ما در فيلم هاي پليسي مان، بايد "کارآگاه خصوصي" را به مردم بشناسانيم. هنوز براي مردم ما جا نيفتاده است که از کارآگاه خصوصي، همانند يک وکيل استفاده کنند. ما مي توانيم در فيلم هاي پليسي مان شخصيت هايي مثل "شرلوک هولمز" و "هرکول پوآرو" -البته از نوع ايراني اش- را معرفي کنيم. بايد به مردم يادآوري کرد که پليس ها، پدران و پسرعموهاي ما هستند، تا وجهه مردمي آنها تقويت شود.اين اطلاع رساني توسط فيلم هاي پليسي مي تواند مثمرثمر باشد. يعني پيش از اين که باندهاي مافيايي را معرفي کنيم، از عملکرد مثبت "پليس" بگوييم. دوست را بهتر معرفي کنيم، بهتر از اين است که دشمن را بد معرفي نماييم.
شما هم در عرصه بازيگري سينما و هم در تلويزيون حضور پررنگي داشته ايد. بين اين دو رسانه کدام را بيشتر ترجيح مي دهيد؟
من جزو بازيگراني هستم که کارم را از تئاتر آغاز کردم، ولي تلويزيون هم به دليل گستره مخاطبانش، برايم بسيار محترم است. از اوايل سال 70 به طور جدي در تلويزيون کار کردم. چون امنيت شغلي اش بهتر و مهم تر بود. تلويزيون به عنوان يک رسانه ملي، هميشه براي سينما يک رقيب بوده است.
آخرين کار سينمايي تان چه بود؟
سالهاست که در سينما کار نمي کنم از سال 70 به بعد در تلويزيون کار کردم.
علت آن چه بود ؟
محيط سينما دردهه 70 با قواعد جديد چهره هايي را جذب کرد که ناآشنابود اين فاصله نسل درحقيقت مارا از سينما دور کرد.
چند کار آماده پخش داريد؟
پاپيتال (اردشير شليله) و حضرت يوسف(ع) که يک کار تاريخي است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر